انتــــــــــظار!
شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه .
اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !
تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!
تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛ غصه ، نا امیدی ، شکنجه روحی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگی ، بی خبری و دلواپسی و .... !
برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد
و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد
تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!
اما تمام اینا در مقابل اون لحظه ای که اتنــــــظار به پایان می رسه و نتیجه ی منتظــــــر موندن های روز و شبت رو می بینی ، هیـــــــــــچه.
مگه نه ؟؟؟؟
چشمانم را باز می کنم و تو نیستی؛
این بی رحمانه ترین اتفاقِ هر روزِ من است ...!
کـاش مـیشـد دیـشـب مـی آمـدی....
مـرا در آغـوشـت جـایـم مـیـدادی..
فـرصـتِ گـِلـه را ازم مـیگـرفـتـی..
مـثـلِ زمـانـهـایـی کـه از نـدیـدنـت شـاکـی بـودم..
بـلـند مـیـگـفـتـی: هـــــــــیــــــس
هـمـه ی بـی مـن بـودنـات تـمـوم شـد..
سـرم تـو آغـوشـت بـاشـه و بـگـی:
دیـگـه ایـنـجـام . . مـیـخـواهـم امـشـب تـا صـبـح دیـوانـه ات کـنـم.......
از مــــن نــپــرس چــقــد دوســـتـت دارم...
تعداد صفحات : 18