وقتِ خداحافظی،
حَسودیَمـــ می شود
به خـــــــدا ...
که تو را به او مـے سپارمــــ....
نه نگاه خسته ات...
نه حتی سیلی هایی که گاه بر احساسم می زنی...
هیچ کدام!
هیچ کدام به اندازه ی ته ریش مردا نه ات به زن بودن من قدرت نمی دهد...
مـــات شــدم از رفـتنت...
هیــچ مـیز شطـرنجی هـم در مــیان نـــبـود !
ایـن وســط فــقط یـک دل بـــود ...
کـه دیگــر نـیست ...!!!
مرگ تدريجي ستـــــ
اينکه نبودنتـــ را …
فنجان فنجان سر ميکشمـــــ
چقدر جاي حبه ي لبخندتــــــ
خالي ستـــــ … !
زنـــدگی بهانه استـــ
من هوا را به امید
همنفسی
با تو
تنفس می کنم
کسی مرا درک نمی کند
گریان شده دلم
همچون پسرکی لجباز
پابه زمین می کوبد
تورامیخواهد
فقط"تـــــــــــــــو"را
تعداد صفحات : 18